این روزهادر اوج دلتنگی هایم به دستانم خیره میشوم
دستی که توروزی آن راازسرعشق بوسیدی
بوسه میزنم جای بوسیدن تورا
دستانم برخلاف همیشه گرم گرم است
تب عشق گرفته است دکترنمیروم
تصمیم گرفتم از تب عشقت جان دهم
sevgili ev...
برچسب : نویسنده : mahbub sevgiliev بازدید : 147
میـــــــگی گلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رو دوستــــــــــــــــ داریــــــــــــــــــــ ولـــــــــــــــــــی میچینـــــــــــــــیش
میــــــگی بارونــــــــــــــــــــ رو دوستــــــــــــــــــ داریـــــــــــــــــــــ ولیـــــــــــ با چــــــــــــتر میـــــــــری زیرشــــــــ
میــــــگی پرندهـــــــــــــ رو دوستـــــــــــــــ داریــــــــــــــــــ ولـــــــــــــــــی می اندازیـــــــــــــش تـــــو قفســــــــ
چجوری نترسم وقتی که میگی دوستم داری؟؟؟
sevgili ev...
برچسب : نویسنده : mahbub sevgiliev بازدید : 156
برچسب : نویسنده : mahbub sevgiliev بازدید : 234
جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت. مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت پادشاه ،…
اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگان خدا هستی ، خودش به سراغ تو خواهد.
جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت .
روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد ، احوال وی را جویا شد و دانست که جوان، بنده ای با اخلاص از بندگان خداست . در همان جا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند . جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد .
همین که پادشاه از آن مکان دور شد ، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نا معلوم رفت . ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جست و جوی جوان پرداخت تا علت این تصمیم را بداند . بعد از مدتها جستجو او را یافت . گفت: (( تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آن گونه بی قرار بودی ، چرا وقتی پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با دخترش را از تو خواست ، از آن فرار کردی؟ ))
جوان گفت: (( اگر آن بندگی دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود ، پادشاهی را به در خانه ام آورد ، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانهء خویش نبینم؟ ))
برچسب : نویسنده : mahbub sevgiliev بازدید : 132
بگیر این گل از من یاد بودی
که تنها لایق این گل تو بودی
فراوان آمدن این گل بگیرند ندادم
چـــــــــــــــــــون گـــــــــــــــــــل مـــــــــــــــــــــــــــــن تـــــــــــــــــــــــــــــــــو بــــــــــــــــــــــــودی
sevgili ev...برچسب : نویسنده : mahbub sevgiliev بازدید : 181
در آمد ماهیانه بیش از ۵۰۰الئ ۱ میلیون تومان
پیشنهاد میشه که عضو بشین با لینک زیر بدون تغییرات
برای ورود آسمان باکس کلیک کنید
sevgili ev...برچسب : نویسنده : mahbub sevgiliev بازدید : 148